نامه ای به یکی از دوستان ساکن در بهشت
نامه ای به یکی از دوستان ساکن در بهشت
تو همانى كه دائم نماز مىخواندى. جرعه جرعه زيارت عاشورا مىنوشيدى. مدام ختم قرآن مىكردى و من، حسرت خورِ كارهايت بودم. حسرت خورِ آن توفيقِ عجيب و آن بركت زيادى كه به زندگىات و دلت افتاده بود.
يادت هست حاجى! گفتم نماز؟ گفتى عشق. گفتم نماز؟ گفتى سوختن. گفتم نماز؟ گفتى پرواز! حاجى به خدا تا وقتى كه بال وانكردى، معنىِ پرواز را نمىدانستم و تا وقتى كه پر نگشودى، معنى نماز، برايم درست مفهوم نبود. معنى نماز برايت آن سه جمله بود: «عشق و سوختن و پرواز كردن»!
از پشت بى سيم فرياد زدم: ما عاشقيم حاجى. نماز تو عشقه. مىدونم كه تو سينهخيز رفتنت هم
نماز مىخوانى ؛ پس سرِ نماز يادت نره كه... .
پرسيدى: مفهومه؟ اينجا براى بهشتِ خدا، آسانسور بالابر گذاشتهاند!
مات و مبهوت ماندم و كنجكاوانه، از پشت خاكريز و لابه لاى صداى يك تيربار دوباره فرياد زدم: آسانسور؟ مفهوم نيست!
خنديدى مثل هميشه. و من همان لحظه فكر كردم كه لُپهايت چال افتادهاند و ريشهاى كم پشتت، تو رفتند.
آرام گفتى: اينجا بهشت شلمچه است! از اين جا تا بهشت آسمان راهى نيست. دارم فرشتهها را مىبينم كه بالشان را مثل آسانسور باز كردهاند و روحِ شهدا را بالا مىبرند.
حاجى، تو كى بودى؟ چى بودى؟
يادت هست آن روز كه خط يک خيلى آرام بود، جلو رفتى. من خيلى دلواپس شدم. چند نفرى با تو بودند، اما انگار عراقىها فهميده بودند. بعد از آن گفتگوى پشت بىسيم، هى ماندم و انتظارت را كشيدم. ناگهان يك نفر اين طرف خاكريز آمد. بچهها دورهاش كردند. دوست جوانت بود. نفس نفس مىزد. روى خاك زانو زد و خودش را ولو كرد. چشمهايش ورم كرده بود. مشتى خاك برداشت و روى سر خود ريخت. دلم بىاختيار لرزيد. او سوزناك گفت: حاجى داشت ذكر مىگفت. حاجى داشت مىخنديد. انگار داشت زيارت عاشورا مىخواند! داشت نورانى و نورانىتر مىشد. داشت يك شهيد مىآورد. داشت با شوق، سينه خيز مىآمد كه تانكى در نزديكىاش سبز شد. تانك ما را نمىديد، اما حاجى توى ديدش بود. حاجى فهميد و بيشتر خنديد. يكى داد زد: حاجى بپا! اما حاجى عين خيالش نبود. تانك مثل ديو نعره كشيد. دشت در صدايش لرزيد. حاجى در هالهاى از غبار و دود گم شد. رفتم كنار پيكرش. جوان شهيد، هنوز در چند قدمى حاجى روى زمين بود و لبخند مىزد؛ اما حاجى سر نداشت... .
دوست جوانت اينجاى حرفهايش را بريده بريده و گريان گفت و ما توى دلمان زار زديم و گلولههاى درشت اشكمان، زمين جلويمان را چال انداخت.
يادت هست حاجى؟ شايد از آسمان نگاهم كردى آن روز. ديگر گريه نكردم. ديگر زار نزدم. نشستم و يك دل سير فقط به تو فكر كردم. به تن بى سرت كه بايد اين طرف مىآمد. به سر بى تنت كه بايد همراه آن مىآمد. به لبهاى سر بريدهات كه تا دقايقى قبل، زيارت عاشورا خوانده بود. به پيشانىات كه دائم به تربت نماز بود. و زبانت كه يكريز، جزء جزء قرآن را ختم مىكرد. يادت هست حاجى؟يادت هست شلمچه؟ يادت هست بسيجى؟





فرمانده سپاه امیرالمومنین استان دراین مراسم باتسلیت فرارسیدن اربعین حسینی وگرامیداشت ماه خون برشمشیر، انقلاب اسلامی را ثمره ویادگار خون پاک شهدا دانست واظهار داشت : برپایی یادواره ،نکوداشتها و مراسم تجلیل از خانواده های معظم شهدا بهانه ای است تا با آرمانهای آن پرستوهای مهاجر خونین بال تجدید میثاق نمائیم . سردارکاکی پایداری ، استقامت وتوکل به خداوند را مهمترین دستاورد قیام امام خمینی (ره) برای حضور جوانان و رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل برشمردو استقرار ایران اسلامی در سایه امنیت و آسایش با رویکرد توجه به حقوق عامه مردم راازشاخصه های نهضت و انقلاب اسلامی با محوریت حمایت و پشتیبانی مردمی انقلاب عنوان کرد. فرمانده سپاه امیرالمومنین استان ایلام در ادامه اثرگذاری سخن ، ایده وتفکر معمار کبیر انقلاب بر سطوح مختلف فکری،گفتاری و عملی آحاد مختلف جامعه وپذیرش انقلاب الهی و اسلامی ایران ازسوی مردم را موهبتی الهی دانست که منجر به سربلندی وخلاصی از یوغ استکبار جهانی ورژیم پهلوی شد وی با اشاره به رشادتهای رزمندگان اسلام در تمامی عملیاتهای دوران دفاع مقدس ، درخصوص عملیات والفجر5 گفت : این عملیات پیروزمندانه باحضور نیروهای سپاه و بسیج در27 بهمن ماه سال 1362 بارمزیازهراء(س) در دو مرحله باهدف آزادسازی ارتفاعات چنگوله درمنطقه کوهستانی چنگوله حدفاصل شهرهای مهران و دهلران به اجرا درآمد. آزاددسازی بلندیهای پیزولی، آزادخان کشته ، تنگه چنگوله و دهها کیلومتراز خاک ایران، تسلط نیروهای سپاه اسلام برجاده بدر- طیب عراق ،انهدام 4 تیپ از گارد مرزی عراق ، انهدام 4 تیپ کوهستانی و خسارات 50درصدی به تیپ زرهی 50 لشکر 12 عراق ،کشته ،زخمی و به اسارت درآوردن 1670 تن ازنیروهای عراقی درطی 6 پاتک سنگین وبه غنیمت گرفتن دهها ماشین اداوات زرهی تانک و نفربر دشمن از مهمترین دستاوردهای عملیات والفجر 5 در منطقه عمومی وارتفاعات چنگوله بود. شهرستان دهلران 9 شهید گرانقدر به نامهای شهیدان غلامرضا بازدار،علی عباس روحی، سیدشیرمراد شمسی، شیرمراد سارانی علی بخش حیدری،خزل اکبری، علی دارایی،جبار نادعلی پور و سیدعلی نور آدینه را در عملیات والفجر 5 در منطقه عمومی چنگوله مهران تقدیم آرمانهای والای انقلاب اسلامی نموده است . درپایان از خانواده شهداء ورزمندگان عملیات والفجر5 در دهلران تجلیل شد مداحی وپخش نماهنگ تشریح عملیات والفجر5 از دیگر برنامه های این مراسم بود 




